عشق من، "باطری" !!!
چند ماهت بیشتر نبود و تازه یاد گرفته بودی اجسام رو توی دستت بگیری هنوز نه راه می رفت که ی نه حرکت می کردی خیلی کوچیک بودی فقط می نشستی. هنوز نمی تونستی درب پشت کنترل یا اسباب بازی رو باز کنی. اونا رو می کوبوندی زمین تا باطریشو دربیاد و سریع اونا رو برمی داشتی و به دهنت می بردی. بزرگتر که شدی با باطری می خوابیدی. باید توی هر دستت یه باطری می گرفتی و می خوابیدی. الان هم کافیه سایه باطری ای رو که من دور انداختم از پشت کیسه زباله ببینی، دیگه داد و دعوای من جواب نمی ده. تا باطری ها رو بازیافت نکنی بی خیال نمی شی. خونه مامان پری یه پلاستیک پر از باطری های رنگاوارانگ داری که هر موقع دیگه حوصلت سر می ره مامان پری می ده دستت. بازم به کن...
نویسنده :
مامان آروین
6:00